برنامه تهذیب نفس
برنامه برای تهذیب نفس معرفی کنید.
به عبارت دیگر تا انسان رفع حجاب نکند و موانع قرب الهی را از راه خود دور نسازد به هیچ کمالی نمی رسد و هیچ وصولی پیدا نمی کند، در ظلمات جهل و تباهی خواهد ماند و در آتش قهر الهی خواهد سوخت. از خود بگذر، به حق رسیدی.
اما چون ریشه تمام حجاب ها و بدی ها و گناهان در شرک و ریشه تمام خوبی ها و فضایل در توحید نهفته است، راهبرد اصلی تهذیب نفس، تخلیه از شرک و پرستش توحیدی خدای متعال می باشد.
ذکر شریف لا اله الا الله، به همین معنا است و همین راهبرد را رهنمود می دهد. عامل شرک نیز خودپرستی و دنیا پرستی و هرگونه پرستش غیر خدا است.
تهذیب نفس و خودسازی توحیدی، انسان را از خودپرستی و دنیاپرستی و قدرت پرستی و پول پرستی و مانند آن ، نجات می دهد و آزاد می سازد و به او امکان می دهد تا تنها خدای یگانه را بپرستد و راهش به توحید و همه خوبی ها باز گردد.
بنابراین تهذیب نفس بدون توحید امکان ندارد، اگر انسان از شرک آزاد شود و بنده خدای یگانه گردد، همه خوبی ها در دسترس او خواهد بود و از همه بدی ها پاکسازی می گردد.
و چون ریشه شرک و بدی ها در افکار و اندیشه و سپس در نیت و قصد انسان نهفته است، خودسازی ابتدا از اصلاح افکار و پاکسازی قصد از شرک و خالص ساختن نیت آغاز می شود و سپس با تهذیب اخلاق و عمل از شرک ادامه می یابد.
تحقق اصل انسانیت و رشد و کمال انسانی در گرو خودسازی است.
اهمیت خودسازی به اندازه ای است که بزرگترین موجود هستی که خدای متعال باشد، یازده بار در سوره (الشمس) به بزرگترین پدیده های جهان، یعنی خورشید و ماه و آسمان و زمین و شب و روز… قسم خورده و بعد فرموده:
رستگاری انسان در گرو خودسازی است. قد افلح من ذکاها و قد خاب من دساها، البته افلح را با صیغه ماضی آورده، یعنی قطعا رستگار شد کسی که نفس خود را تزکیه کرد و قطعا زیانکار شد کسی که نفس خود را فراموش کرده است.
اصولا فلسفه حیات در این دنیا چیزی جز رشد انسانی و آماده شدن برای رفتن و ادامه حیات در عالم برزخ و آخرت نیست، ما به این دنیا نیامده ایم تا در آن سکنا گزینیم، دنیا جای ماندن و دل خوش کردن نیست، دنیا محل گذر است.
ما روح ایم، یعنی موجودی ماورای طبیعی هستیم که به این دنیا آمده ایم تا خود را بسازیم و کامل کنیم و آماده ورود به آخرت و ملاقات خداوند نماییم.
بنابراین هدف زندگی انسان کمال در انسانیت از طریق قرب الی الله در دنیا و لقای الهی در آخرت است و انسان کاری مهمتر از خودسازی در این عالم ندارد.
انسان در ابتدا موجود طبیعی و حیوانی است که سخن می گوید و قدرت تفکر دارد. این موجود هنگام بلوغ ماموریت می یابد که در مسیر انسانیت و کمال انسانی حرکت کند و خود را در این دنیا بسازد و آماده مرگ شود.
کار دین هم همین است که انسانیت انسان را شکوفا نماید و او را به کمال و سعادت برساند و آماده رفتن نماید.
هدف کلی دین، انسان سازی و تربیت انسان کامل در دنیا و نجات از هلاکت و رسیدن به حیات و سعادت جاودان در آخرت است که خودسازی این اهداف را تحقق می بخشد.
هیچ کاری در زندگی انسان با ارزش تر از خودسازی نیست. امام محمد باقر(ع) مى فرماید: هیچ برترى و فضیلتى همانند جهاد نیست و هیچ جهادى در قدر و منزلت با جهاد با نفس برابرى ندارد.1
بدون خودسازی اصل انسانیت انسان با چالش روبرو است، زیرا ویژگی اصلی انسان که او را از سایر حیوانات ممتاز می سازد، ویژگی اختیار و آزادی است و این ویژگی در عرصه خودسازی و تهذیب نفس تحقق می یابد.
خودسازی توحیدی که روش پرستش خدای یگانه و نفی پرستش خدایان دیگر است، باعث می شود که انسان در درون خود به تعادل برسد، قوای نفسانی خود را تعدیل کند و خویشتن را از بندها، دلبستگی ها و اسارت دشمنان گوناگون داخلی و خارجی برهاند و به اختیار و آزادی برسد و مالک خود شود.
بدون خودسازی توحیدی، به طور حتم دنیاپرستی و شهوت پرستی و خودپرستی و مانند آن بر انسان مستولی می شود و او را به وادی خطرناک حیوانیت و اسارت تن سوق خواهد داد و از سعادت قرب به خداوند دور خواهد نمود.
وجود آیات متعدد در خصوص خودسازى دلیل محکمى بر ضرورت خودسازى است.
در آیه تزکیه، آمده است: قد افلح من زکیها. یعنی رستگاری و شکوفایی انسان در گرو خودسازی است. و قد خاب من دسیها “دس” به معنای مدفون سازی است.
این آیه شریفه می خواهد بگوید: اگر کسی به خودسازی اقدام نکند، مانند این است که استعدادهای فراوان انسانی خود را در زیر هواهای نفسانی خود مدفون و پنهان ساخته است، چنین کسی حتما زیان کار خواهد بود (سوره الشمس، آیات 10 – 9)
در سوره عصر آمده: والعصر ان الانسان لفی خسر الا الذین آمنوا و عملوا الصالحات. قسم به زمان که همه انسان ها در زیانکاری هستند مگر کسانی که خودسازی می کنند. ایمان و عمل صالح اقدامات عملی ای است که ما در مسیر خودسازی انجام می دهیم.
درسوره شعراء می خوانیم: یوم لا ینفع مال ولا بنون الا من اتى الله بقلب سلیم. روز جزا آن روزى است که مال و فرزندان سودى نمى بخشد و تنها آن کس که با سلامت روحی به نزد خدا آمده باشد این امر به حال او فایده خواهد داشت. (شعراء،89)
چیزی که در آخرت خدا از ما می پذیرد قلب سلیم است. قلب سلیم در آخرت وسیله نجات انسان خواهد شد، سالم سازی پایدار قلب از فواید مهم خودسازی است
قرآن کریم در سوره بینه می فرماید: و ما امروا الا لیعبدوا الله مخلصین له الدین حنفاء .مردم هیچ ماموریتى در این دنیا جز این که خالصانه خدای را بپرستند و از پرستش هر چه غیر خدا است پرهیز کنند؛ ندارند (سوره بینه، آیه 5)
خودسازی توحیدی، تنها ماموریت انسان در دنیا!
خودسازی تنها ماموریت انسان در زندگی خود در این دنیا است. قرآن کریم می فرماید: و ما امروا الا لیعبدوا الله مخلصین له الدین حنفاء (سوره بینه، آیه 5)
مردم هیچ ماموریتى ندارند جز این که خالصانه تنها خدای را بپرستند و از پرستش هر چه غیر خدا است پرهیز کنند
یعنى فهم و عمل و روابط شان براى خدا باشد و محصول چنین عبادت خالصانه ای لقاى خداوند و بهشت است.
چه قدر این آیه زیبا تکلیف انسان را روشن می کند. خلاصه پیام این آیه شریفه آن است که ما جز خودسازی و عبادت خدای متعال، کاری در این دنیا نداریم.
ما مخلوق و مظهر خداوند هستیم و مظهر خدا کاری جز شناخت خدا و پرستش خدا و کسب رضایت خدا و ارتباط با خدا و قرب به خداوند ندارد. کمال و سعادت او هم در رابطه با خداوند بدست می آید و انسان از همین طریق به همه چیز می رسد.
حتی ارتباط انسان با طبیعت و جامعه نیز در راستای ارتباط با خدا و پرستش او توجیه می شود.
بنابراین هدف نهایی انسان رسیدن به «قرب الى اللّه» از طریق عبودیت و بندگى است: وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاّ لِیَعْبُدُونِ. (ذاریات، 56)
وصول به چنین جایگاهی بدون خودسازی توحیدی امکان پذیر و موفقیت آمیز نخواهد بود.
بزرگ ترین هدف تمامی ادیان و پیامبران الهی، انسان سازی بوده است. بزرگترین مربی اخلاق و نمونه عالی فضایل و زیبایی ها و تجسم کامل اخلاق ربوبی، رسول گرامی اسلام(ص) هدف از بعثت و رسالت اش را به کمال رساندن مکارم و فضایل اخلاقی می داند.
پیامبر خدا (ص) فرمود: انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق. جز این نیست که من برای کامل کردن مکارم اخلاقی مبعوث شدم.(مکارم الاخلاق، ص 8)
مکارم اخلاقی همان صفاتی هستند که باعث می شوند ما از جهت انسانی رشد کنیم و انسان تر شویم.
در اهمیت تزکیه و تهذیب نفس همین کافی است که خداوند بر بندگان مؤمنش منت نهاده و پیامبری با هدف تزکیه نفوس برای آنها فرستاده است:
قرآن مجید مى فرماید: هو الذى بعثت فی الامیین رسولا منهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه. )سوره جمعه، آیه 2)
او است خدایى که به میان مردم امّى پیامبرى از خودشان مبعوث داشت تا آیاتش را براى آن ها بخواند و ایشان را تزکیه کند و کتاب و حکمت به ایشان بیاموزد.
یکی از ابعاد مهم انسان بعد اجتماعی او است و این بعد از وجود او باید در عرصه جامعه ای رشد کند که صلاحیت پرورش انسان های بزرگ را داشته باشد.
برای این منظور جامعه انسانی به اصلاح نیاز دارد و اصلاح جامعه کار انسان های موحد، رشید، متعالی و توانمند است و رشد و تعالى انسان بدون خودسازى توحیدی ممکن نیست.
حضرت امام خمینى(ره) در ضرورت خودسازى مى فرماید: ما تا خودمان را اصلاح نکنیم، نمى توانیم کشورمان را اصلاح کنیم.
از ویژگی های بارز مکتب اسلام این است که در آن به سازندگی فردی و تهذیب جان توجه ویژه ای شده است و هرگز به بهانه برخی اصلاحات و رفرم های اجتماعی و یا کوشش در جهت تحقق جامعه ایده آل، فرد به حال خود رها نمی شود و پرورش و سازندگی روح و جان او به باد فراموشی سپرده نمی شود.
زیرا در بینش اسلامی، فردیت فرد هرگز فدای هیچ امر دیگری نمی شود و رشد و کمال انسان در راس همه امور قرار دارد.
اصولا امور دیگر از این نظر مورد توجه و نظر تعالیم اسلامی قرار می گیرد که در ساختن شخصیت انسان و رسیدن او به هدف نهایی خلقت، منشأ اثر است.
اگر فرض کنیم که اصلاح نظام اجتماعی خود هدف باشد، ولی باز بنیان هر گونه موفقیت و پیشرفتی در این زمینه در صورت فقدان سازندگی فردی و برخودار نبودن افراد جامعه از فضایل و مکارم اخلاقی، سخت متزلزل و در معرض فرو ریختن است.
هر گونه اصلاح اجتماعی وقتی شالوده ای محکم و ثمری شیرین دارد که بر سنگ بنای تهذیب و سازندگی فردی استوار باشد و آحاد اجتماع در پرتو آموزش و تربیت درست و اصولی، از نظام فکری و اخلاقی صحیحی پیروی نمایند و به مراحلی از کمال انسانی راه یابند.
یکی از اهداف مهم دین توحیدی اسلام ساختن جامعه و تمدن توحیدی است، زیرا وجود چنین جامعه ای تاثیر و نقش بسیار مهمی در ساخته شدن انسان موحد و یکتاپرست دارد.
ولی در عین حال باید بدانیم که جامعه توحیدی از انسان های یکتاپرست تشکیل می شود و برای رسیدن به چنین جامعه ای باید از تربیت انسان های موحد شروع کنیم.
بنابراین، در مکتب اسلام آغاز سازندگی از فرد است و بر اساس تعالیم قرآنی، روز حساب نیز هر کس به تنهایی در پیشگاه عدل الهی حاضر می شود وکلهم آتیه یوم القیامه فردا ( سوره مریم، آیه 95) و از اعمال و کردارش در دنیا مورد بازخواست قرار می گیرد.
مراحل هفت گانه خودسازی و سلوک!
برای تنظیم برنامه سیر و سلوک هفت مرحله معرفی می شود:
1- جستجوی حقیقت: سیر و سلوک نظری
اولین قدمی که سالک برای خودسازی و سلوک برمی دارد، جستجوی حقیقت است. انسان تشنه حقیقت است و افکار و اندیشه و عقلانیت او با حقیقت شکل می گیرد. حقیقت انسان را از خواب غفلت بیدار می کند و به انگیزه قوی برای خوسازی می بخشد.
از جهتی حقایق به کلان و خرد تقسیم می شود. منظور ما از حقیقت در این مباحث حقایق کلان و استراتژیک زندگی است.
ما دو نوع حقیقت کلان در پیرامون خود داریم، حقایق تکوینی که در عالم طبیعت و ماورای طبیعت وجود دارد، مانند خدا و توحید و روح انسان و شیطان و دنیا و آخرت و برزخ و قیامت که علوم عقلی و اعتقادی متصدی تبیین آنها است و حقایق تشریعی که مراد دین توحیدی و دین شرک است.
سوالات اساسی زندگی و پاسخ یابی نسبت به آنها یکی از راهکارهای مناسب برای برنامه ریزی جهت کسب آگاهی و کشف حقایق زندگی است.
این حقایق عبارت اند از:
1- مبدا و مقصد شناسی (خدا، دنیا، آخرت، طبیعت و ماورای طبیعت
1- راهبرد شناسی ( دین توحید، دین شرک
1- راهبر شناسی (ولایت، امامت، نبوت، رسالت، شیطان
1- راهکار شناسی (شریعت و احکام دینی، عبادت، واجبات و مستحبات. اخلاق و روابط اجتماعی
1- راهرو شناسی (انسان شناسی، خودشناسی، روح، کمال و سعادت
منابع اصلی کسب آگاهی، قرآن کریم و روایات اهل بیت (ع) و علوم دینی است.
2- تزکیه نفس و آزادی از پرستش غیر خدا:
آزادی از پرستش غیر خدا از مراحل مهم خودسازی است. مبارزه با شرک درونی و بیرونی و خالص سازی عمل از پرستش غیر خدا، و ترک عادت ها و اسارت ها و وابستگی هایی که مانع خداپرستی است، آزادی انسان را تامین می کنند.
با کسب آزادی انسان باید به انقطاع کامل از دنیاپرستی و نفس پرستی برسد و از اسارت و بندگی هر چیزی و کسی جز خدا آزاد شود. لا اله الا الله.
آگاهی وقتی با آزادی به هم می آمیزد، زمینه اختیار را در انسان فراهم می آورد و باعث می شود که زندگی انسانی شکل بگیرد. در چنین زندگی است که هویت انسانی محقق می شود.
بت بزرگ انسان نفس او است و ما همگی اسیر و بنده نفس هستیم و تا از اسارت نفس خارج نشویم نمی توانیم در وادی بندگی خداوند وارد شویم. به قول مولوی. مادر بتها بت نفس شما است. جهاد اکبر مربوط به این وادی است.
3- بندگی و پرستش خدای یگانه:
وقتی انسان توانست از بند بندگی خود و نفس آزاد شود آنگاه بندگی خالصانه خداوند را درک و لذت بندگی را حس می کند.
بندگی، یعنی هدف نهایی زندگی اش قرب به خدا باشد و تمام زندگی اش را رنگ خدایی بزند و در جهت رسیدن به خدا سازمان دهی کند.
خداپرست واقعی کسی است که فقط خدا را بپرستد و فقط از او کمک بخواهد و تمام توجهش به خدا باشد و برای رسیدن به خدا تلاش نماید و به او توکل کند و به آنچه او برایش می پسندد راضی باشد و تسلیم اوامر او باشد و کارهای دنیوی اش را به او واگذار نماید. ایاک نعبد و ایاک نستعین.
4- اخلاق توحیدی:
اخلاق توحیدی روش اخلاق خداپرستان است. یعنی تخلق به صفات و کمالات الهی مانند مهربانی و علم و قدرت از طریق روابط اخلاقی با انسان های دیگر بر اساس نگرش توحیدی به بندگان خدا و درنظر گرفتن خداوند در برخوردها و روابط اجتماعی و تخلیه از اخلاق شیطانی و نفسانی و مادی.
5- سبک زندگی توحیدی:
سبک زندگی خداپرستان، توجه به خدا و خواست خدا در زندگی عادی و رنگ خدایی زدن به ظاهر زندگی طبیعی است.
یعنی در خوردن و خوابیدن و سخن گفتن و معاشرت و دوست یابی و ازدواج و تربیت فرزند و انتخاب شغل و کسب درآمد و شادی و نشاط و تفریح و ورزش و میهمانی و سبک لباس پوشیدن و وضعیت مسکن و تیپ اجتماعی و انتخاب مرکب و مسافرت و… رضایت خدا و اقتضای بندگی را رعایت کند.
6- عبادت و مشارکت اجتماعی:
یکی از مراحل بسیار موثر خودسازی توحیدی، عبادت و مشارکت اجتماعی است. انسان مومن گوشه گیر و منزوی نیست و در جامعه نقش فعال دارد.
از نظر اسلام جامعه مهد تربیت انسان مومن و مجاهد است. بدون مشارکت اجتماعی بسیاری از استعدادهای انسان شکوفا نمی شود.
داشتن نقش موثر در جامعه و احراز تخصص برای خدمت به خلق و هدایت جامعه و شرکت در مبارزات انقلابی و حمایت از رهبری دینی و جهاد برای حفظ دین و نظام اسلامی و مبارزات فرهنگی با هجوم دشمنان اسلام و شرکت در جهاد اصغر برای حفظ کیان و سرزمین اسلامی و شرکت در تظاهرات و کمک رسانی به مستمندان جامعه اسلامی و بسیاری فعالیت های دیگر، زمینه بسیار مناسبی برای تقویت ایمان و رشد و کمال انسانی است.
در روایت داریم: من اصبح و لم یهتم به امور المسلمین فلیس به مسلم. اصل مسلمانی ما به این است که نسبت به امور مسلمین بی تفاوت نباشیم و در جامعه اسلامی نقش موثر داشته باشیم.
7- وادی عشق و عرفان:
آنچه تاکنون بیان داشته ایم وادی عقل بود. در این وادی سالک با تکیه بر حجت و دلیل عقلانی و دینی راه خود را پیدا می کند و می رود، ولی استقامت در آن منتهی به عشق می شود.
اگر کسی راه عقل را به درستی بپیماید و کاملا مطیع و بنده خدای متعال شود، در نهایت به وادی عشق می رسد. از این به بعد نه تنها با نیروی عقل بلکه با انگیزه عشق به سوی خدا حرکت می کند. چون محبت در سالک ظهور کند انگیزه اش برای توحید و خداپرستی دو چندان می گردد.
در ادامه سالک از علم حصولی عبور می کند و به کشف وشهود می رسد، عین الیقین که از علم شهودی به قلب سالک می رسد بسیار قوی تر از علم الیقین است.
در این وادی شهود و عشق و ایمان به هم می آمیزد و بهجت و نشاطی در دل سالک ایجاد می کند که توصیف نمی شود.
برخی تضاد عقل و عشق را مطرح کرده اند، در حالی که عشق حقیقی ثمره و محصول عقل است و میان عقل و عشق رابطه علت و معلول است نه تضاد.
عشق در عرض عقل نیست که انسان ناگزیر از انتخاب یکی از آن دو باشد؛ بلکه عشق مرحله ای است که پس از عقل ورزی در سالک ظهور می کند. باید با عقل انتخاب کرد و با عشق پیمود.
انسان آمیزه ای از عقل و عشق است، ولی عقل ابتدا و عشق انتها است؛ نیرویی که قادر است انسان را به خواسته ها و اهداف خود، به خصوص در بحث وصول به حقیقت برساند، عشق است و نه عقل.
وادی عقل آدمی را از وادی طبیعت جدا می سازد و از آتش نجات می دهد و زندگی او را مدیریت می کند، ولی این نیروی عشق است که زمینه و اسباب پرستش و وصول به محبوب حقیقی را فراهم می کند.
پس سالک کوی حقیقت بدون گذر از وادی عقل و حکمت، نخواهد توانست به وادی عشق و محبت وارد شود و این دو وادی در پی هم اند
برنامه تهذیب نفس