دانشجوی سیاسی (بی تفاوتی یا سیاست زدگی)
دانشجوی سیاسی (بی تفاوتی یا سیاست زدگی)
طرح مساله:
عده ای معتقدند؛« نیازی نیست دست به مطالعه جامع میدانی پیرامون رفتارها ، هنجارها
، باورها والگوهای دانشجویان بزنیم تا متوجه شویم چه تعییراتی در دانشجویان اتفاق
افتاده است .
با نگاهی به یک دانشگاه می توانیم به بی تفاوتی ، ناامیدی ، سرخوردگی ، احساس پوچی
،بی هدفی و…را درمیان دانشجویان پی ببریم»(1) .
این عده دردلیل برمدعای خود براین اعتقاد دارند ؛ چون دانشجو درعرصه سیاست وبدنه
جامعه دخالت نمی کند ودر«قالب پیاده نظام سیاسی بعنوان توپخانه ومهمات سیاسی »(2)
عمل نمی کند وابزار سیاسی جهت طرفداری ازجناح سیاسی خاصی قرار نمی گیرد.پس دانشجو
در عرصه سیاسی بی تفاوت شده است ! آیا واقعاَ چنین است که چون دانشجو ، دخالت احزاب
را در روند فعالیت سیاسی خود نمی پذیرد ، بی تفاوت شده است؟
جهت پاسخ به این سوال در ابتدا باید بررسی کنیم که سیاسی بودن دانشجو به چه معنی
است؟ وآیا دانشجوی سیاسی فقط باید درعرصه سیاست دخالت کند یا خیر؟ وآیا دانشجویان
امروز بی تفاوت شده اند؟
تعریف سیاسی بودن دانشجو
سیاسی بودن دانشجو یعنی حساسیت در برابر مسائل سیاسی داخلی و بین المللی بدین معنا
که یک دانشجوی متعهد تنها نباید در محور مسائل فردی و شخصی خود متمرکز باشد.واز
رویدادهای جامعه وجهان خود غافل گردد ونسبت به آن بی تفاوت باشد. بلکه باید با اصول
و مبانی منطقی ومعقول به تحلیل حوادث و رویدادهای جهانی و داخلی بپردازد و در این
مورد تکلیف و جهت خود را روشن سازد. بنابراین طرح وتوجه به مسائل سیاسی داخلی و
خارجی و تحقیق و بحث و تبادل نظر عالمانه پیرامون آن قدم اول سیاسی بودن
است.بنابراین یک دانشجوی سیاسی باید در دوحوزه آگاهی لازم را داشته باشد.یکی اصول
تحلیل سیاسی و دومی حوزه های معرفت سیاسی که دراینجا به توضیح هردو خواهیم پرداخت.
الف ) اصول تحلیل سیاسی:
اصول تحلیل سیاسی در ادبیات سیاسی عبارت است از تجزیه پدیده به اجزای تشکیل دهنده،
شناخت اجزا و ارتباط آنها با یک دیگر و شناسایی کلّیت پدیده مورد بررسی.بنابراین
باید در مشاهده یک رویداد سیاسی، بررسی و شناخت کامل اجزا به دقت انجام شود و
تأثیرات هر یک بر سایر اجزا شناخته شود. هر تحلیل سیاسی از چهار مرحله تشکیل یافته
است:
1- تعیین هدف:
2- جمع آوری اطلاعات و اخبار:
3- انتخاب روش:
4. جمع بندی:
جمع بندی باید به گونه ای باشد که ضمن توجه به هدف وبکارگیری اطلاعات موثق
ومعتبرنتیجه گیری لازم را داشته باشد و تصویری همه جانبه از موضوع مورد بررسی نشان
دهد. تحلیل های یک جانبه و تک بُعدی، معمولاً واقع بینانه نیست و نمیتواند پاسخ گوی
سؤالات و ابهامات باشد.
ب) حوزه های معرفت سیاسی:
در حیطه معرفت سیاسی شناخت چهار حوزه و تفکیک آنها مهم به نظر میرسد:
1- علم سیاست:
2- علم به حوادث سیاسی:
3- تحلیل سیاسی:
4- آراء و اندیشه های سیاسی:
کسی را نمی توان یافت که در مسائل سیاسی اظهار نظر کند و دارای آراء و نظرات سیاسی
نباشد. آراء سیاسی در جامعه قوام میگیرد و تنها از علم سیاست نشأت نمیگیرد بلکه داد
ه هاو عوامل دیگر از قبیل جهان بینی ایدئولوژی، موقعیت شغلی، رفاقت ها ، علاقه های
سیاسی، نوع مطالعات،و… همگی در آن دخیلند و بین آرای سیاسی و اندیشه سیاسی فرق
است.زیرا اندیشه سیاسی ماندگار است ولی آرای سیاسی ، به خود شخص تعلق دارد.
ویژگی های یک دانشجوی سیاسی درتحلیل سیاسی؛
یک دانشجوی سیاسی دربررسی وتحلیل مسائل سیاسی باید دارای ویژگیهایی باشد که مهمترین
آنها عبارتند از:
1. واقع بینی:
دانشجو باید به دور از اغراض شخصی، پیش داوری ها و دخالت تمایلات خود، با
واقع بینی به تحقیق وفعالیت سیاسی ـ اجتماعی بپردازد.
2. اجتناب از ظن:
باید توجه داشت که هر گونه شناخت، تحلیل، جمع بندی و موضعگیری ویاهر تحلیلی باید
مبتنی بر علم، مستند و مستدل باشدو نمیتوان ظن وگمان را پایه تحلیل قرار داد.
3. عدم تبعیت از هوای نفس:
عامل بسیاری از انحراف ها و خطا هاتبعیت از امیال و هواهای نفسانی و خود محوری
است،که مانع توجه به حقیقت می گردد.
4. عدم تبعیت کورکورانه:
یک دانشجوی سیاسی باید فارغ از طیف های رسانه ای، بر اساس اسناد و مدارک و واقعیت
های موجود به بررسی پدیده های سیاسی بپردازد. چرا که مطالب رسانه هایخارجی و حتی
برخی تحلیل های داخلی گاه گمراه کننده می باشد، اگر کسی توان و قدرت تحلیل مسائل
سیاسی و اجتماعی را به صورت دقیق و مستدل دارد، طی مراحل فوق و داشتن ویژگیهای
تحلیل گری، میتواند ارائه تحلیل سیاسی نماید. اما اگر چنین توانی ندارد، یا امکانات
لازم و اطلاعات کافی در اختیار نیست، باید به منابعی مراجعه کندکه دارای این
ویژگیها باشند. باید از تحلیل های دشمنان خارجی و داخلی که از طریق امواج رادیویی و
برخی مطبوعات اقدام به تحریف حقایق و وارونه جلوه دادن واقعیت ها میکنند، پرهیز
شود،
5 . به کارگیری اصول مکتبی:
در تحلیل حوادث و وقایع باید چارچوب های منطقی وعقلانی ونیز اصول و ارزش های دینی
ملاک قرار گیرد و در تمامی مراحل تحلیل و نتیجه گیری در نظرگرفته شود. بنابراین
میتوان با استفاده از راه های فوق و به کارگیری اصول تحلیل سیاسی و مهمتر از همه
استمداد از خداوند متعال در هدایت به سوی واقعیات به درک اطلاعات صحیح و بینش سیاسی
قوی در زمینه مسائل سیاسی نائل شد.
راههای درک درست مسایل سیاسی:
1- بهره گیری از استاد؛
دراین رابطه لازم است از اشخاصی که دارای بینش و اطلاعات سیاسی صحیح و بالایی هستند
استفاده وازمشورت آنان بهره برداری شود..
2- خواندن کتاب های سیاسی.
مطالعه آثار ، مقالات وکتابهای خوب سیاسیوبهره برداری از دانش دیگران ، مارا برای
رسیدن به درک عمیق تر یاری خواهد کرد.
3- شناخت زمان
نسبت به مسائل مهم سیاسی مربوط به کشور، منطقه و جهان وتوطئه ها و اهداف شوم دشمنان
، باید شناخت کافی به دست آورد.
4- کسب اطلاعات صحیح وتحلیل آن:
در زمینه های مختلف سیاسی راههای متعددی برای کسب اطلاعات وجود دارد که ارزش هر
کدام براساس مؤلفه هایی از قبیل میزان صحت و سقم اطلاعات، عمیق یا سطحی بودن آنان،
میزان کاشفیت از واقع و… متفاوت میباشد. اما به نظرمی رسد بهترین روشی که می
تواند ارایه دادمراحل ذیل میباشد:
در مرحله اول:
لازم است سطح اطلاعات و معلومات خود را درباره مبانی اندیشه سیاسی در اسلام از طریق
مطالعه کتاب وراهنمایی استادان، بالا برده و نسبت به مبانی و بنیادهای نظری اسلام
در مورد سیاست، اطلاعات عمیق ریشه ای و اصولی کسب نماییم.
در مرحله دوم:
بایدآگاهی های سیاسی نسبت به مسائل روز و حوادث جاری کشور را افزایش داده و اطلاعات
صحیحی در این زمینه بدست آوریم.
در این راستا به یک طرف غلتیدن و تنها به افکار یک جناح گرایش یافتن کافی نیست.
لازم است دیدگاههای مختلف را مورد بررسی و دقت قرار داد واز تعصب جناحی پرهیزکرد.
ومشورت وگفتگو با صاحب نظران آگاه وکسب اطلاعات از طریق رسانهء ملیومطالعه روزنامه
ها ومجلات سیاسی ـ اجتماعی وحضور در نشست ها وبرنامه هایی که صاحب نظران سیاسی
ومتعهد برگزار می کنند ، آگاهی های مارا افزایش خواهدداد .
در مرحله سوم:
باید توجه شود که کسب اطلاعات هر چند صحیح به تنهایی نمیتواند انسان را به بینش و
درک سیاسی قوی نسبت به واقعیات رسانده و از خطا و اشتباه درتحلیل ها ، مصون نگه
دارد.لذا باید تحلیل خود را با دیگران به بحث ومشورت نهاد وبا تمرین ، به تصحیح
کاستی ها پرداخت.
بی تفاوتی دانشجویان:
بدون اینکه بپذیریم که دانشجویان بی تفاوت شده اند، تنهابه چند نکته مهم توجه می
کنیم..
الف ) بی تفاوت شدن دانشجویان علل مختلفی می تواند داشته
باشد، از جمله:
1- سرخوردگی اجتماعی،
2- ضعف یا فقدان حس مسؤولیت پذیری ناشی از تربیت خانوادگی یا محیط آموزشی.
3- ناآگاهی نسبت به وظایف و مسؤولیت های خود،
4- جو را مغایر حرکت های اصلاحی دینی یافتن و تحت تأثیر جو قرار گرفتن،
5- دلزدگی نسبت به مسایل سیاسی؛
6- احساس دردسر سازی ؛
طبیعی است که درمان این مسأله نیز نسبت به علل و عوامل آن بسیار متفاوت می باشد، به
طوری که بررسی جدی آن نیازمند مطالعات گسترده ای است ولی موثرترین راه آن تقویت حس
مذهبی و دلسوزی نسبت به کشوروسرنوشت جامعه است..
ب) دانشجو زمانی می تواند از بی تفاوتی رها شود که به دنبال
تحصیل مقدمات ذیل باشد.
1- تحکیم مبانی نظری و عقیدتی با تحقیق و مطالعه و تفکر،
2- شناخت زمان و جریانات و وضعیت جهان و ایران.
در حال حاضر این دو عنصر مانند دو بال از یک سو آرمان ها و ایده ها را مشخص میسازد
و از سوی دیگر واقعیت و راه کارهای عملی را مینمایاند
ج) علت بی تفاوتی را باید درجای دیگر یافت
برخی که معتقدند جوانان نسبت به مسائل سیاسی بی تفاوت شده اند ، وقتی دیدند که از
طریق دانشجویان به منافع خود نمی توانند برسند بی تفاوتی را مطرح ساختند ! کسانی هم
هستندکه سیاسی بودن دانشجو را فقط درمسائل سیاسی، حزبی وگروهی می داند، لذا
دانشجوئی که درعرصه های علمی ،دینی واجتماعی حضور پیدا می کندوباا نگیزه خدمت به
مردم ویافتن حقیقت وجودی خودتلاش علمی می کند به او« انگ »بی تفاوتی زده می شود.
اگر زمانی دانشجو بی تفاوت شد درابتداء باید دید که دیگران چه کرده اند؟کسانی که
برای دانشجویان دل مشغولی ایجاد کردندواز طریق وعده های غیرعملی وایجاد امید
وانتظارات غیرواقع بینانه درآنها ،زمینه بی تفاوتی را درآنها کاشتند، یا با این
رفتارهای کاذب و سراب گونه برای دانشجویان باعث ایجاد سرخوردگی آنها شده اند.از
طرفی وقتی به عرصه ایران زمین نگاه می کنیم . مشاهده می شود که در این 25 سال که از
عمر انقلاب اسلامی گذشته است ، جوانان علی الخصوص دانشجویان درهمه عرصه ها شرکت
داشته اند وما در این حرکت ها بی تفاوتی هارا کم می بینیم و شرکت دانشجویان در
مباحث سیاسی وفعالیت های اجتماعی وحساسیت آنان نسبت به اموری ازقبیل انتخابات ،
علامت این حضورا ست.
نتیجه اینکه:
سیاسی بودن دانشجو مقوله ای است که دارای مراتبی است. حد لازم سیاسی بودن به
معنای حساسیت در برابر سرنوشت خود و جامعه خویش و تلاش فکری و عملی برای بهبود آن
است. شرکت در صحنه های مختلف سیاسی مانند انتخابات، و اهل تحقیق بودن دراین زمنیه
ها حد ضرورت است . بنابراین نباید تصور کنیم دانشجویان از اندیشیدن، سیاسی
بودن، سیاسی فکر کردن و تاثیرگذاری، فاصله گرفته اند، بلکه تلاش های خود را
براساس شرایط ونیازهای زمان و مکان جهت داده اندالبته بقول مقام معظم رهبری« نسل
جوان دانشجواجازه نخواهد داد که دانشگاه خانه ی امن دشمنان این ملت وفریب خوردگان
بیگانه بشود»(3)
امروز حضورفعال علمی دانشجویا ن درکنار حضور سیاسی متعهدانه وهوشمندانه آنان، وبه
دور از جنجال ها وهیا هو های حزبی وجناحی ، خود بهترین دلیل برای حساسیت واحساس
وظیفه آنان در برابر کشور، مردم وانقلاب است.
پی نوشت :
1.روزنامه شرق .16 آذر 1383
2 .همان
3.سخنان رهبری در دیدار با دانشجویان 19/12/1379
به نقل از
http://www.halgheh.net
دانشجوی سیاسی (بی تفاوتی یا سیاست زدگی)