دین و اندیشه

ضرر محمد بن سلمانسعودی برای ایران

پرسش و پاسخ

پادشاهی محمد بن سلمان ضرری برای ایران داره?

با توجه به سیاست بی پروایانه محمد بن سلمان در مورد مسائل خارجی و برخورد با جمهوری اسلامی ، پادشاهی وی پیامدهایی را برای منطقه و کشور ما به دنبال خواهد داشت ، اما در نهایت این سیاست بیش از آنکه به کشور ما آسیبی برساند ، به ضرر خود عربستان خواهد بود و جایگاه این کشور را در میان کشورهای منطقه تضعیف می نماید .همان‌گونه که مقام معظم رهبری فرمودند: « ما با سعودی‌ها در مسائل گوناگون سیاسی اختلافات متعددی داریم اما همیشه می‌گفتیم که آن‌ها در سیاست خارجی متانت و وقار نشان می‌دهند، اما چند جوان بی‌تجربه امور آن کشور را در دست گرفته و دارند جنبه توحش را بر جنبه متانت و ظاهرسازی غلبه می‌دهند که این کار قطعاً به ضررشان تمام خواهد شد.»(www.leader.ir/fa/content/13060)سیاست خارجی عربستان تا پیش از روی کار آمدن سلمان بن عبدالعزیز آمیزه‌ای از محافظه‌کاری و رقابت‌های کنترل شده بود. در واقع در این دوران عربستان با توجه به محذورات داخلی و منطقه‌ای سعی داشت تا به صورت عریان به دشمنی با کشورهای منطقه نپردازد و به نوعی با کج دار و مریز رفتار کردن بتواند به اهداف منطقه‌ای خود دست یابد.
اما حاکم شدن تیم ملک سلمان بر دربار سعودی باعث شد که سیاست محافظه‌کاری این کشور از دستور کار خارج و سیاست تهاجمی و مداخله‌گرایی جایگزین آن شود. حمله به یمن، تشدید حمایت‌ها از تروریست‌ها در منطقه و تلاش برای عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی محصول این سیاست بوده است.
محمد بن سلمان به عنوان معمار سیاست خارجی و تهاجمی عربستان در دو سال اخیر تمرکز خود را بر افزایش تنش با ایران گذاشته است. از این رو در دوران قدرت‌نمایی وی، شاهد قطع روابط ایران و عربستان بوده‌ایم. از سوی دیگر در شروط اعلام شده به قطر از سوی عربستان قطع رابطه با ایران یکی از شروط تحمیلی به قطر بود؛ بنابراین بن سلمان به دنبال آن است تا شکست‌های عربستان در یمن، سوریه، عراق و لبنان را که عامل اصلی آن ایران بوده است را به نوعی با جبهه گیری‌های سیاسی جبران کند. مشی ضد ایرانی ترامپ نیز در این مسیر به مدد بن سلمان آمده و وی به دنبال آن است که در ابتدا با افزایش فشارها بر متحدین ایران (در شروط تحمیلی به قطر قطع ارتباط با حماس و حزب‌الله لبنان نیز ذکر شده است) تهران را تحت فشار بگذارد و در ادامه مسیر را برای عادی سازی روابط کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی به عنوان بزرگ‌ترین دشمن ایران هموار کند؛ بنابراین ولیعهدی بن سلمان آینده و افق روابط تهران و ریاض را تیره‌تر از قبل کرده است.
(www.iribnews.ir/fa/news/1759411)
در ادامه تغییرات شتابان در عربستان سعودی که در دو سال پس از پادشاهی ملک سلمان همچنان با آب و تاب بیشتری در حال نمایان شدن است، محمد بن‌سلمان که آمریکایی‌ها از او به‌عنوان آقای همه کاره عربستان یاد می‌کنند، به‌عنوان ولیعهد، جایگزین رقیبش محمد بن نایف ولیعهد و وزیر کشور سابق شد.
این تغییر مهم که راه را برای پادشاهی محمد بسیار فراهم کرده و در روزهای آینده با تصمیم ملک سلمان برای کناره‌گیری به نفع او، تکمیل خواهد شد، پیام‌ها و پیامدهای مهمی در سطوح داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی برای عربستان دارد. در سطح داخلی این تغییر به منزله موروثی شدن قدرت در شاخه سلمان است که بدعتی جدید در پادشاهی خو گرفته به اجماع و بیعت میان برادران و نوادگان است و می‌تواند منجر به تشدید اعتراضات میان شاهزادگان شود. در سطح منطقه‌ای، این تغییر منجر به تشدید سیاست‌های نظامی و امنیتی عربستان خواهد شد که بخش عمده‌ای از آن معطوف به نقش منطقه‌ای ایران است و در سطح بین‌المللی نیز شاهد همسویی بیشتر عربستان با راهبرد خاورمیانه‌ای آمریکا خواهیم بود که این مساله همزمان می‌تواند در هماهنگ‌تر کردن سیاست‌های امنیتی در قبال ایران نیز موثر باشد. در این نوشتار با تبیین این سه تهدید به این پرسش پاسخ داده‌ایم که روی کارآمدن محمد بن‌سلمان که به یکه‌تازی در داخل عربستان و ماجراجویی در سطح منطقه‌ای و بین‌المللی شناخته می‌شود، چه پیامدهایی برای ایران و نقش منطقه‌ای آن خواهد داشت.
1- تمرکز بیش از پیش قدرت در شاخه بازها
مهم‌ترین پیامد این تغییرات داخلی که معطوف به ایران است، تقویت جناح بازها در مقابل جناحی است که همچنان معتقد به گفت‌وگو با ایران، کم‌کردن تنش‌ها و پرهیز از ماجراجویی‌های منطقه‌ای است. تا پیش از این اتفاق که محمد رسما به‌عنوان ولیعهد و در آینده‌ای نزدیک پادشاه عربستان سعودی منصوب شود، این فرضیه محتمل و قوی بود که در صورت پادشاه شدن محمد بن‌نایف، خردگرایی مجددا به سیاست‌های نظامی و امنیتی عربستان در سطح منطقه برگردد و شاهد کاهش تنش‌ها و همچنین گفت‌وگو با ایران باشیم. در چنین فضایی که طرفداران ایده گفت‌وگو با تهران به حاشیه رفته و عملا قدرت را از دست داده‌اند، شاهد یکدست شدن قدرت در کادر رهبری عربستان آن هم از سوی زمامدارانی هستیم که ادراک و ذهنیت آنها مبتنی بر تهدید ایران و مقابله و سد کردن نفوذ آن در منطقه است. در چنین فضایی که بازهای سعودی بیش از پیش قدرت را قبضه کرده و سیاست خود را بر دیگر جناح‌های قدرت تحمیل کرده‌اند، می‌توان شاهد اظهارات منسجم‌تر، یکدست‌تر و هماهنگ‌تر در قبال ایران باشیم که نمونه‌های آن را در یک ماه اخیر از سوی افراد منتسب به این جناح دیده و شنیده‌ایم. همچنین بن‌سلمان در شرایط کنونی و برای تحکیم قدرت خود نیاز دارد تا مقبولیت مردمی را برای خود به ارمغان بیاورد. بنابراین بهانه‌ای به نام نفوذ و توسعه‌طلبی ایران در منطقه می‌تواند جناح‌های قدرت را که به‌خوبی با چینش افراد نزدیک به خود انتخاب کرده ، هماهنگ‌تر و عرصه عمومی را نیز با خود همراه کند.
2- تشدید سیاست‌های مقابله با ایران با فرماندهی مشخص
یکدست شدن و هماهنگی ارکان و عناصر قدرت در داخل عربستان، در سطح منطقه‌ای نیز حاوی پیام مهمی است و آن پیشبرد سیاست‌های مقابله با ایران با فرماندهی مشخص است. فرماندهی که جنگ علیه یمن را در کارنامه خود دارد، به‌دنبال توسعه نفوذ عربستان در منطقه از طریق اجماع عربی است و سیاست‌های ضدایرانی را به خوبی نمایان ساخته است. زمانی که محمد بن‌سلمان فرماندهی جنگ علیه یمن را به عهده گرفت، انتقادهای داخلی به‌خصوص از جانب جناح‌های رقیب همچون مقرن که نزدیک به خط ملک عبدالله پادشاه سابق عربستان بود، صورت گرفت. استدلال این جناح این بود که نباید عربستان را وارد ماجراجویی‌های منطقه‌ای کرد که پیامد آن مشخص نیست و منجر به هزینه تراشی و از دست رفتن اعتماد داخلی خواهد شد. در مقطع کنونی که مغز متفکر تصمیمات سیاسی و امنیتی عربستان در شخص محمد بن‌سلمان نمایان شده است، او آزادانه و با قدرت بیشتری می‌تواند تصمیمات خود را عملیاتی سازد. به‌خصوص که پیاده‌سازی ذهنیت او در منطقه و در قبال ایران منجر به تشدید سیاست‌های مقابله با نفوذ منطقه‌ای تهران خواهد شد و در شرایط کنونی چنین اجماعی بر سر ایران در عربستان سعودی وجود دارد. همچنین اگر اظهارات پیشین بن‌سلمان مبنی بر کشاندن درگیری و نبرد به داخل مرزهای ایران را مورد استناد قرار دهیم، فارغ از اینکه بخشی از آن خوراک‌های داخلی و منطقه‌ای برای اجماع‌سازی علیه جمهوری اسلامی ایران است، اما می‌تواند در قامت جدید یعنی از سوی ولیعهد که گستره اختیارات بیشتری دارد، با قدرت بیشتر دنبال شود و نهایتا در قامت پادشاه بعدی عربستان نمایانگر شود.
3- همسویی راهبردی عربستان و آمریکا
تقویت روابط راهبردی عربستان و آمریکا در دوره ترامپ به اولویت اصلی سیاست خارجی عربستان تبدیل شده است، تا آنجا که عادل الجبیر به‌عنوان نماینده تام‌الاختیار سعودی، ماه‌ها در اتاق‌ها و راهروهای کاخ سفید و کنگره مشغول لابی‌گری و اقناع مقامات واشنگتن مبنی بر تقویت روابط، مشارکت فعال‌تر آمریکا در خاورمیانه و مقابله با نفوذ ایران در منطقه بود. در واقع جناح بازها در عربستان معتقد به ایفای نقش فعال در چارچوب هژمونی آمریکا برای متوازن کردن قدرت‌های منطقه‌ای، افزایش قدرت نظامی-امنیتی و بالا بردن ظرفیت‌های چانه‌زنی است. به‌خصوص که سعودی‌ها در مقطع کنونی امید دارند که بتوانند در چارچوب راهبرد ترامپ، ضمن توسعه روابط، قدرت خود را در سطح منطقه و به‌خصوص در برابر ایران افزایش دهند. تعریف حلقه‌های همکاری همچون خریدهای تسلیحاتی، ایجاد مجتمع‌های نظامی-صنعتی، انرژی و دیگر حوزه ها، از مهم‌ترین دلایل استدلال این گروه برای نزدیکی به آمریکا به‌عنوان قدرت بین‌المللی شکل‌دهنده به ترجیحات بازیگران و کنشگران منطقه‌ای است. در واقع ذهنیت بن‌سلمان و تیم او نقطه مقابل ذهنیت دیگر جناح قدرت در عربستان است که معتقدند عربستان‌سعودی باید استقلال نسبی در روابط با واشنگتن را حفظ کند تا در مواقع بحرانی، دچار گسیختگی در تصمیمات نشود. به‌خصوص که آمریکایی‌ها به هیچ‌وجه تعهدات صددرصدی در قبال دوستان خود ندارند و این موضوع می‌تواند در مواقع بحرانی که نیاز به کمک از آن هست، عربستان را با مشکلات راهبردی مواجه کند.
به هر حال این ذهنیت، امروزه در حاشیه قرار گرفته و جناح بازها با قدرت هر چه بیشتر توسعه روابط را با آمریکا که بخشی از آن متوجه مقابله با نفوذ ایران در منطقه است، در دستور کار قرار داده‌اند.
پیش‌تر «سیمون هندرسون»، کارشناس خاورمیانه در موسسه واشنگتن در مطلبی تحلیلی نوشته بود: «ترامپ، عربستان را متحدی کلیدی در خاورمیانه می‌بیند، در‌حالی‌که اوباما درست دیدگاهی مقابل این را داشت.» او معتقد است عربستان و همسایگان عرب این کشور نسبت به ترامپ خوش‌بین هستند و این به‌دلیل سرخوردگی عمیق آنها از انفعال اوباما در خاورمیانه به‌ویژه در سوریه است. اعراب خلیج‌فارس بر این باورند که پیشینه تجاری ترامپ، بی‌علاقگی او به حقوق بشر و سختگیری در قبال ایران مسائلی است که آنها می‌توانند به دولت ترامپ خوش‌بین باشند.
«بروس ریدل»، تحلیلگر سابق سیا و کارشناس موسسه بروکینگز نیز در این‌ خصوص می‌گوید: «اعراب خوشحالند که اوباما رفته است، آنها از بی‌عملی اوباما در خاورمیانه که موجب گسترش موج بهار عربی شد سرخورده‌اند. آنها معتقدند اوباما به‌جای حمایت از آنها به اعمال فشار می‌پرداخت و اساسا، اوباما خود یکی از دلایل فروپاشی کشورهای عرب و سقوط آنها به دست امواج بهار عربی بود.»
از این‌رو می‌توان گفت که تحکیم قدرت در دستان محمدبن‌سلمان با توجه به عملکرد دو ساله او و همچنین ذهنیت و تعریفی که از نقش عربستان، منطقه و ایران دارد، باعث شده تا این گزاره تقویت شود که قدرت‌یابی او در دربار سعودی بیشترین نقش را در جهت تنظیم سیاست‌های ضدایرانی خواهد داشت.
(www.eghtesadonline.com/…/201295)

ضرر محمد بن سلمانسعودی برای ایران

دیدگاه شما برای ما ارزشمند است

نظر شما چیه؟ منتظر نظرات ارزشمند شما هستیم *

دکمه بازگشت به بالا