زیدالنار
زید النار که بود و چه شد؟؟؟؟
زید بن موسی بن جعفر(ع)، معروف به زید النّار، فرزند امام کاظم (ع) و برادر امام رضا (ع) است. وی در قیام علویان به رهبری ابنطباطبا و ابوالسرایا در عراق (در سالهای ۱۹۹ و ۲۰۰ق) که منجر به تصرف بصره گردید، نقش بسزایی داشت. رفتار خشونتآمیز او با مسلمین بصره اسباب نارضایتی امام رضا (ع) را فراهم نمود و حضرت سوگند یاد نمود که هرگز با او سخن نگوید.پس از مرگ ابوالسرایا و تصرف بصره توسط عباسیان، او به اسارت در آمد و در اواخر خلافت متوکل عباسی در سامرا درگذشت. نسل وی در مغرب، عراق و ایران پراکندهاند.
زید بن موسی برادر امام رضا (ع) است که دربارۀ وی اطلاعات چندانی در دست نیست و منابعی که از او سخن گفتهاند، فقط به نقش بارز وی در شورش ابن طباطبا و ابو السرایا در عراق (در سالهای ۱۹۹ و ۲۰۰ق) اشاره کردهاند. علت و چگونگی پیوستن او به این شورش روشن نیست اما گفته شده که بعد از مرگ ابن طباطبا، هنگامی که ابوالسرایا و یارانش با جوانی علوی به نام محمد بن محمد بن زید بیعت کردند، او، زید بن موسی را به ولایت اهواز منصوب کرد.[۱]
زید در راه اهواز، به کمک عباس بن محمد جعفری، والی منتخب ابوالسرایا، به بصره شتافت و با غلبه بر حسن بن علی معروف به مأمونی، عامل عباسیان در بصره، آن شهر را تصرف کرد.[۲] زید بن موسی اندکی بعد، عباس بن محمد را نیز بیرون نمود و بصره را ضمیمه قلمرو خود کرد.[۳]
اسارت
با مرگ ابوالسرایا و تصرف بصره به دست سپاه عباسی، وی به اسارت درآمد.[۴] نحوه اسارت وی را متفاوت نقل کردهاند. طبری بر آن است که وی، امان خواست و علی بن ابی سعید، فرمانده سپاه عباسی، به او امان داد.[۵]
بنا به روایتی دیگر، او را به بغداد نزد حسن بن سهل فرستادند، حسن بن سهل درصدد قتل او بود اما چون هیچ دستوری از مأمون برای این کار دریافت نکرده بود و یکی از درباریان نیز او را از عواقب این کار بیم داد، از کشتن وی صرف نظر کرد.
وی تا زمان بیعت مردم بغداد با ابراهیم بن مهدی، در زندان بود. در این هنگام، طرفداران مأمون او را از زندان بیرون آوردند و نزد مأمون فرستادند.[۶]
بلعمی بر آن است که زید از زندان علی بن ابی سعید گریخت و به عبداللّه، برادر ابوالسرایا، پیوست و درصدد فتح بصره برآمد اما اسیر شد و او را به بغداد فرستادند. در بغداد، در زندان بود تا هنگامی که شورشیان او را فراری دادند و پنهان شد.[۷] در ادامۀ این روایت، بلعمی از تصمیم بغدادیان برای به خلافت نشاندن زیدالنّار سخن گفته است.
روایت گردیزی نیز حاکی از آن است که حسن بن سهل، پس از قتل ابوالسرایا، زید را نزد مأمون فرستاد.[۸] گفته شده که مأمون به احترام امام رضا (ع) او را بخشید.[۹] با این حال تداوم کجرفتاریهای او همچنان موجبات نارضایتی امام را فراهم میکرد و این امر از روایات امام درباره شماتت زید و دعوت وی به رعایت تقوا و پرهیز از معاصی، بهروشنی پیداست.[۱۰]
سخن توبیخ آمیز امام رضا(ع)
خطاب به زید:
«اى زید! آیا تو را سخن مردم نادان اهل کوفه مغرور نموده است که روایت کنند «فاطمه عفّت خود را نگه داشت پس خداوند آتش را بر ذریّه اش حرام ساخت»؟ این سخن، فقط مخصوص حسن و حسین است. اگر گمان میبری که تو با معصیت خداوند عزّ و جلّ به بهشت روى و پدرت موسى بن جعفر(ع) اطاعت خدا کند و او نیز به بهشت داخل شود، در این صورت تو در نزد خداوند گرامیتر از او خواهى بود! به خدا سوگند هیچکس جز از راه طاعت به آنچه نزد خدا است نخواهد رسید، و تو میپندارى با معصیت بدان میرسى، پس گمان تو گمان بدی است»
زید گفت: من برادر تو و پسر پدرت هستم.
حضرت در پاسخش فرمود: «تو هنگامى برادر منى که خداوند عزّ و جلّ را اطاعت کنى.»
عیون أخبار الرضا(ع)، ج 2، ص 234
ملقب شدن به زید النار
رفتار او با بصریان بسیار خشن و بیرحمانه بود، چنانکه پس از غارت اموال مردم، دستور داد خانههای بنی عباس و طرفدارانشان را آتش زدند و هرگاه یکی از آنان را نزد وی میبردند، دستور میداد که او را در آتش بسوزانند، ازاینرو به زیدالنّار ملقب شد.[۱۱]
در نگاه امام رضا (ع)
شدت خشونت او به اندازهای بود که بنابر برخی روایات، امام رضا (ع) در مواجهه با زید، از نحوۀ رفتار وی با مسلمین بصره، به گونهای انزجارآمیز سخن گفت و حتی سوگند یاد نمود که هرگز با او سخن نگوید.[۱۲]
فرزندان
بنابر برخی نقلها، وی ۱۰ پسر داشت،[۱۳] اما ابنعِنَبه او را دارای ۴ پسر به نامهای حسن، حسینالمحدث، جعفر و موسی اصّم دانسته و برآن است که نسل وی در مغرب، عراق (بنوصعب، بنومکارم) و ایران پراکندهاند.[۱۴]
بقعه منسوب به زید النار در آفریز قائنات
درگذشت
زیدالنّار در اواخر خلافت متوکل (۲۳۲ـ۲۴۷ق) در سامرا درگذشت.[۱۵]
نوشتار اصلی: بقعه امامزاده زیدالنار
بقعهای منسوب به زیدالنّار در روستای آفریز، در قائنات خراسان جنوبی وجود دارد.
پینوشت:
1. نک: بلاذری، ج ۲، ص ۵۴۸؛ ازدی، ص ۳۳۵؛ ابوالفرج اصفهانی، ص ۳۵۴ـ۳۵۵
2. ابوالفرج اصفهانی، ص ۳۵۵؛ قس یعقوبی، ج ۲، ص ۴۴۵؛ مسعودی، ج ۴، ص ۳۲۲
3. بلاذری، ج ۲، ص ۵۴۹؛ ابناثیر، ج ۶، ص ۳۰۵
4. طبری، ج ۸، ص ۵۳۵
4. طبری، ج ۸، ص ۵۳۵
5. ابنبابویه، ص ۴۴۸ـ۴۴۹؛ مسکویه، ج ۴، ص ۱۱۸
6. بلعمی، ج ۲، ص ۱۲۳۸ـ۱۲۳۹
7. گردیزی، ص ۱۷۳
8. ابنبابویه، ص ۴۴۸
9. ابنبابویه، ص ۴۴۷، ۴۴۹ـ۴۵۰؛ ابنخلّکان، ج ۳، ص ۲۷۱
10. ابوالفرج اصفهانی، ص ۳۵۴ـ۳۵۵؛ گردیزی، ص ۱۷۳ـ۱۷۴؛ ابنمسکویه، ج ۴، ص ۱۱۸؛ ابناثیر، ج ۶، ص ۳۱۰
11. رجوع کنید به ابنبابویه، ص ۴۴۸؛ ابنخلّکان، ج ۳، ص ۲۷۱
12. ابنحزم، ص ۶۴.
13. ص ابن عنبه، ص ۱۴۰
14. ابنبابویه، ص ۴۴۹؛ ابنحزم ص:۶۱ در دوره مستعین
برگرفته از پایگاه ویکیشیعه
زیدالنار