خدعه نظامی و سیاسی
حکم خدعه نظامی یا سیاسی از نظر اسلام چیست؟
خدعه در لغت به معنای مکر, فریب , حیله و فسون است ( معین , محمد , فرهنگ معین , تهران , امیر کبیر , 1376, ج1, ص 1402و المنجد , ترجمه مصطفی رحیمی , تهران , صبا , 1377, ج1, ص 228)معنای غدر در لغت خیانت و پیمان شکنی است(المنجد , ترجمه مصطفی رحیمی , تهران , صبا , 1377, ج1, ص 764)بنابر این, خدعه به معنای مکر و فریب و غدر به معنای خیانت و پیمان شکنی است و این دو با یکدیگر متفاوت هستند هر چند ممکن است در نگاهی کلی پیمان شکنی و خیانت یکی از مصادیق مکر و حیله شمرده شود ولی این دو عنوان موارد مشخص به خود دارند .
در اسلام به کار گیری خدعه و فریب جایز نیست و تنها در جنگ مجاز شمرده شده است .فقیه بزرگ صاحب جواهر جواز مسأله به کار گیری خدعه در جنگ را مطرح نموده اند و از علامه حلی در کتاب تذکره و منتهی ادعای اجماع و اتفاق فقها را بر آن نقل نموده اند .( نجفی , محمد حسن , جواهر الکلام , تهران , دار الکتب الاسلامیه , ج 21, ص 79) و از جمله مستنداتی که برای جایز بودن آن مطرح نموده اند جریان جنگ احزاب و مبارزه حضرت علی علیه السلام با عمروبن عبدود است که پیامبر اکرم (ص) فرمودند : الحرب خدعه .
و این منافاتی با جایز نبودن غدر ندارد زیرا غدر به معنای خیانت و پیمان شکنی است و اسلام اجازه پیمان شکنی و خیانت را مگر در صورت شکسته شدن آن پیمان توسط طرف مقابل یا رعایت نکردن مقررات و شرایط آن را نمی دهد. صاحب جواهر در این باره می فرمایند:« غدر جایز نیست مثل اینکه بعد از دادن امان دشمن را بکشند و در جایز نبودن آن مخالفی وجود ندارد . و از مجمع البحرین نقل نموده اند که « الغدر ترک الوفاء و نقض العهد» غدر به معنای وفا نکردن به پیمان و نقض عهد می باشد .»( نجفی , محمد حسن , جواهر الکلام, پیشین , ص 78) در روایت نیز وارد شده است که امام صادق علیه السلام فرمودند :« لا ینبغی للمسلمین ان یغدروا ولا یأمروا بالغدر» « برای مسلمانان شایسته نیست که غدر ( خیانت و پیمان شکنی ) کنند و نه اینکه به آن فرمان دهند . ( الحر العاملی , محمد بن الحسن , وسائل الشیعه , تهران , مکتبه الاسلامیه , ج11, ص 51)
حضرت علی در نهج البلاغه فرمودند :« والله ما معاویه بادهی منی و لکنه یغدر و یفجر ولولا کراهیه الغدر لکنت من ادهی الناس و لکن کل غدوه فجره و کل فجره کفره ولکل غادر لواء یعرف به یوم القیامه »« «به خدا سوگند معاویه از من زیرکتر نیست. او پیمان شکنی و گنهکاری (مکر و حیله) می کند . اگر پیمان شکنی ناپسند و نامطلوب نبود من زیرکترین مردم می بودم! ولی پیمان شکنان گنهکارند و گناه کاران اهل فجور و نافرمانی. هر پیمان شکنی را روز قیامت پرچمی است که بدان شناخته می شود. » ( نهج البلاغه , خطبه 100) این کلام حضرت ناظر به ناپسند بودن پیمان شکنی و خیانت است و ارتباطی با فریب و خدعه ندارد .
آنچه در خطبه 41 نهج البلاغه نیز آمده در مورد نکوهش غدر و خیانت و پیمان شکنی است و امام علیه السلام با این سخن به این حقیقت اشاره فرموده اند که انسان همانطور که با زبان راست می گوید , با عمل نیز می تواند راست بگوید و آنجا که راستی در عمل باشد آن را وفای به عهد خوانند و عکس آن دروغ عملی است که آن را خیانت و پِیمان شکنی نام می نهند . ( مکارم شیرازی , ناصر , ترجمه گویا و شرح فشرده ای بر نهج البلاغه , 1377, ج1, 352) علاوه بر اینکه بر فرض که غدر در این خطبه به معنای خیانت و پیمان شکنی نباشد و در معنای خدعه و مکر وفریب به کار رفته باشد ناظر به موارد جنگ نیست تا منافات با حدیث پیامبر و جایز بودن آن در جنگ داشته باشد .
بنابر این خدعه و فریب در اسلام به جز در جنگ به عنوان چاره جویی و بکار بستن راهکارهایی برای غلبه بر دشمن جایز نیست و غدر و پیمان شکنی و خیانت و وفا ننمودن به عهد و پیمان در جنگ و غیر آن جایز نمی باشد.
امام خمینی(ره) نیز سیاست را به منزله هادی و راهنمایی می داند که جامعه را به طرف آن اعمال و رفتاری، که خیر و صلاح ملت و جامعه در آن است هدایت می کند و این سیاست مختص به انبیاء است که به تبع آن به علمای اسلام نیز می رسد: سیاست این است که جامعه را هدایت کند و راه ببرد؛ تمام این مصالح جامعه را در نظر بگیرد و اینها را هدایت کند به طرف آن چیزی که صلاح شان است، صلاح ملت است، صلاح افراد است و این مختص انبیاء و اولیا است و دیگران این سیاست را نمی توانند اداره کنند، این مختص انبیاء و اولیاء است و به تبع آن علمای بیدار اسلام.(گذری بر اندیشه سیاسی امام خمینی ره، ص 35)
همچنین امام خمینی(ره) بر خلاف بعضی ها هرگز سیاست را به معنی خدعه، نیرنگ و فریب بکار نبرده اند لذا پس از آزادی از زندان د ر سال 1342ضمن ایراد یک سخنرانی و بیان خاطره ای از زندان، چنین می فرماید: یک نفر از اشخاصی که میل ندارم اسمش را ببرم آمد اینجا گفت: آقا سیاست عبارت است از دروغ گفتن، خدعه و نیرنگ و خلاصه پدر سوختگی است و آن را شما برای ما بگذارید چون موقع مقتضی نبود و نخواستم با او بحثی بکنم گفتم از اول وارد این سیاست که شما می گویید نبوده ایم.(صحیفه نور، ج 1، ص 99) امروز چون مقتضی است می گویم اسلام این نیست، والله اسلام تمامش سیاست است، اسلام را بد معرفی کرده اند، سیاست مدن از اسلام سرچشمه می گیرد. سیاست خدعه نیست؛ سیاست یک حقیقتی است، سیاست یک چیزی است که مملکت را اداره می کند، خدعه و فریب و اینها نیست، اینها همه اش خطاست، اسلام سیاست است، طبیعتِ سیاست است، خدعه و فریب نیست.(صحیفه نور، ج1، ص 65)
خدعه نظامی و سیاسی